شلام
باج من اومتم. باج اومتم تا اینجالو بهم بلیزم.
یه چن وقتی بود پریسا نالاحت بود غصه داشت.
از زندگی سیر بود.
منم راستش حال نوشتنو نداشتم. آخه دلم باسش میشوخت.
اما اگه بتونم میخوام اج این به بهد بنویسم. چون با نوشتن اروم میشم.
فهلا مامانم داله شدام میکنه من باهد بلم
باه باهی