سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برادری را نزد جفاکاران مجوی . آن را نزد پایبندان [آزرم] و وفاداران بجوی . [امام علی علیه السلام]

پریسا - درد و دل های من و نی نی
نویسنده :  پریسا
توی قاب سرد این آینه‌ها، تصویر آدمکی، شکسته بود.
آدمک خسته و غمگین و سیاه، روبروی آینه نشسته بود.
تو چشاش، ابرای بارون زده‌ی تلخ و سیاه، رو لباش،
قصه‌ی دلتنگی تو، قصه‌ی دلتنگی ما، نشسته بود.
کی با دشنه‌های کین، کی با داس عشق و دین،
بریده ریشه‌های، این آدمک رو از زمین؟
واسه این آدمک شهر گناه، آسمون ، رنگ رهایی رو نداشت.
قفس تیره و تاریکه زمین، واسه‌ی آدمکم جایی نداشت

سه شنبه 86/9/13 ساعت 12:6 عصر
نویسنده :  پریسا
انکه می گفت دوستم دارد
عاشقی نبود که به شوق من امده باشد
رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت
صدای خش خش برگها همان اوازی بود
که من گمان می کردم
میگوید:
دوستت دارم

سه شنبه 86/9/13 ساعت 12:1 عصر
نویسنده :  پریسا

بغض نکن بهار من، بغض تو آبم می کنه
گل اشکای چشات، خورد و خرابم می کنه
بغض نکن که قلب من، تو سینه پرپر می زنه
آخه اون چشمای تو ،تموم دنیای منه


سه شنبه 86/8/29 ساعت 11:47 صبح
نویسنده :  پریسا

دلم گرفته از ادمایی که میگن دوستت دارم اما معنیشو نمیدونن،
از آدمایی که میخوان ماله اونا باشی اما خودشون ماله تو نیستن،
از اونایی که زیر بارون برات میمیرن و وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره

دیروز به رسم عاشقی خندیدم دیروز به چشمان تو دل بخشیدم امروز من و درد و دوری و تنهایی عمری ز همین حادثه می ترسیدم


سه شنبه 86/8/29 ساعت 11:41 صبح
نویسنده :  پریسا
جلوی من قدم برندار، شاید نتونم دنبالت بیام
پشت سرم راه نرو، شاید نتونم رهرو خوبی باشم
کنارم راه بیا و دوستم باش.

یکشنبه 86/8/20 ساعت 12:34 عصر
نویسنده :  پریسا

قطار می رود 
تو می روی 
تمام ایستگاه می رود 
و من چقدر ساده ام که سالهای سال 
در انتظار تو 
کنار این قطار رفته ایستاده ام و همچنان
به نرده های ایستگاه رفته
تکیه داده ام

 

انتظار
شنبه 86/8/19 ساعت 6:2 عصر
نویسنده :  پریسا

لیلی زیر درخت انار نشست. درخت انار عاشق شد.گل داد سرخ سرخ. گلها انار شد داغ داغ.هر اناری هزار تا دانه داشت. دانه ها عاشق بودند.دانه ها توی انار جا نمی شدند. انار کوچک بود.دانه ها ترکیدند.انار ترک برداشت. خون انار روی دست لیلی چکید. لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.مجنون به لیلی اش رسید. خدا گفت : راز رسیدن فقط همین بود. کافی است انار دلت ترک بخورد.

 

                  anar
پنج شنبه 86/8/17 ساعت 11:8 صبح
نویسنده :  پریسا

من ازمردن نمی ترسم،هراس از زندگی دارم
که هر روزش مثه دیروز،از این تکرار بیزارم
من از مردن نمی ترسم،که هر چی باشه یکباره
هراس از زندگی دارم،که دردش پر ز تکراره


چهارشنبه 86/8/16 ساعت 12:13 عصر
نویسنده :  پریسا

اگر نمی توانی شاهراه باشی، کوره راه باش

اگر نمی توانی خورشید باشی، ستاره باش

با بردن و باختن اندازه ات نمی گیرند

هر آنچه که هستی، بهترینش باش


چهارشنبه 86/8/16 ساعت 11:49 صبح
<      1   2   3      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
شعر
شلام
???
دوباره
یه سوال
یه سوال
تولد
[عناوین آرشیوشده]
فهرست
62812 :کل بازدیدها
2 :بازدید امروز
1 :بازدید دیروز
درباره خودم
پریسا - درد و دل های من و نی نی
مدیر وبلاگ : پریسا[29]
نویسندگان وبلاگ :
نی نی
نی نی (@)[3]


دلنوشته درباره دل شکسته من هر چه میخاهد دل تنگت بگو
حضور و غیاب
لوگوی خودم
پریسا - درد و دل های من و نی نی
جستجوی وبلاگ من
 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

لوگوی دوستان









لینک دوستان
سلطان غم
سلطان غم
اشتراک
 
فهرست موضوعی یادداشت ها
بادکنک . تولد . عشق .
آرشیو
پاییز 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
طراح قالب